به گزارش خبرنگار مهر، تدابیر اسرائیل برای اجبار به کوچ هزاران شهروند فلسطینی زمانی آغاز شد که با عملیات تخریب خانه های صدها شهروند در قدس بزرگترین فعالیت خود را از سال 1967 آغاز کرد.
شهرداری قدس همان زمان از تخریب خانه ها خبر داد و تأکید کرد که این ویرانیها به منظور یهودی سازی قدس و کوچ شهروندان از قدس صورت می گیرد.
همچنین سندی مبنی بر اقدامات اسرائیل که کمیته وزیران اسرائیل آن را از سال 1977 تنظیم کرده بود، کشف شد و طی آن اقدامات و تدابیر اسرائیل و طرحهای مختلف آن برای تبدیل این شهر به شهری دیگر مورد بررسی قرار گرفته بود. در این سند آمده که اطرف قدس به پارک و گردشگاهی عمومی تبدیل می شود و اینک پس از گذشت 30 سال این اقدامات انجام شد، بی آنکه طی این سالها حرکتی برای جلوگیری از آن انجام شود . در این سند نوشته شده بود که هدف سیطره بر قدس و خالی کردن ساکنان آن برای تبدیل کردن این شهر به شهری یهودی نشین است.
یکی از مهندسان شهرداری قدس در سال 1977 در گفتگو با روزنامه هاآرتس اسرائیل گفت: اماکنی در شهر قدس نیاز به بازسازی دارد، از این رو به منظور تخریب خانه های این شهر باید به سرعت به خالی کردن خانه ها از سکنه اقدام کرد تا کار به سرعت پیش رود. وی خالی بودن خانه ها را برای تسهیل تخریب از آرزوهای خود خواند.
به گزارش مهر، مؤسسه آبادانی و مقدسات اسلامی الاقصی نیز در همین ایام در بیانیه ای اعلام کرد: اجرای اقدامات اسرائیل تهدیدی مستقیم برای مسجدالاقصی به شمار می رود و ادامه آن یعنی خالی کردن محیط از اعراب و مسلمانان و یهودی نشین شدن قدس.
سیاستی که اسرائیل در خصوص شهر قدس، مقدسات اسلامی و مسیحی انجام می دهد، بسیار جدی است . اما سیاستی که فلسطین و مسلمانان بهره بردند چگونه بود؟ آنها نه از تجارب گذشته استفاده کردند، نه بر تجارب 50 دهه قدس ارزش گذاردند و نه انتقاد کرده و نه خطاها را گوشزد می کنند. آیا با این اوضاع در یهودی سازی قدس سهیم نیستند؟
هنگامی که مانع از ورود مسلمانان مسجدالاقصی شدند و درها را مقابل آنها بستند، هیچ اعتراضی نکردند و هیچ یورشی برای از بین بردن این موانع نبردند و با این کار یهودی سازی قدس را اثبات کردند تا اینکه اسرائیل دیوار جدایی نژادی را میان گروههای مختلف کشید.
مسلمانان فلسطین با وجود مقررات مؤسسات ملی، اقتصادی و سیاسی، شهر قدس را که نشانه دین، تاریخ و جایگاه اسلام و پایتخت زندگی و آرامش بود، نه تنها خالی کردند، بلکه با ضعف نفس تمامی املاک خود را به جای فروش به شهروندان با میلیاردها دلار به اسرائیل فروختند و با در نظر گرفتن منافع مادی، معنویات را از یاد برده و ایستادگی و مقاومت را کنار گذاشتند.
این در حالی است که برخی از مؤسسات دینی نیز در یهودی سازی قدس سهیم بودند. آنها با فروش برخی از املاک و مستغلات به گروههای یهودی زمینه های افزایش اسکان آنها را فراهم آوردند . این اماکن شامل هتل امپریال و 27 محل تجاری بود.
آیا سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب در یهودی سازی سهیم نبودند، هنگامی که تنها جایگاه محکوم کردن را گرفتند بی آنکه بدانند مسجد الاقصی نیاز به بررسی راههایی برای جلوگیری از تعرض به آن را دارد یا اجلاسی برای سران عرب در سطح وزیران خارجه برگزار کنند تا چالشها را مورد بررسی قرار دهند؟
این مسئله چنان نخ نما و کهنه شده که گویی هر چه زمان می گذرد اهمیت آن کمرنگتر می شود و جایگاه مسجدالاقصی و قدس و اینکه زمانی محل معراج نبی اکرم (ص) بود به فراموشی سپرده می شود. چرا که شاید یکی از مؤثرترین اقدامات جهان اسلام و بین المللی بازگرداندن سفیران اسرائیل از کشورشان بود که با این اقدام اعتراضی به عملکرد رژیم اشغالگر اسرائیل کنند، اما هیچ پایتخت عربی، اسلامی و چه رسد به غربی این کار را نکرد تا ناخشنودی خود را اعلام کنند. آیا ما در یهودی سازی قدس سهیم نبوده ایم ؟
نظر شما